حرف های دلنشین من و تو

حرف های دلنشین من و تو

 

یک پسردانشجو، عاشق دختر همکلاسیش بود بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
.
.
اما دختر خانوم عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه

روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان
.از پسر (عاشقه)یک جزوه قرض گرفت.

و موقع دادن جزوه به پسره داخلش نوشت.

" من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
"اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.

.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.

چهار سال روزگار  گذشت و هر دو فارغ التحصیل
شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.

نتیجه اخلاقی این ماجرا..
.
.
.
.
..
.
.

پسرهای هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, ] [ 18:5 ] [ مرتضاااااااا ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم که مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد. چهار چيز است که قابل بازيابي نيست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپري شدن.