حرف های دلنشین من و تو | ||
|
دلم برای سادکی های کودکی ام تنگ شده برای عصرهای تابستانی که دلتنگ هیچ اتفاق بدی نبودم برای شبهای زمستانی که وقتی سربر بالش خیال میگذاشتم لحظه ای بی هیچ فکر و خیال مبهم خواب را مهمان چشمهای بی گناهم میکردم و تا صبح رویاهایسپید و ابی میدیدم دلم برای ارزوهای کودکی ام تنگ شده برای خواندن شعرها و کتابهای داستان یکی بود یکی نبود! دلم تنگ شده برای رها شدن در اغوش خواستنی پدرو نوازشهای گرم مادر . دلم تنگ شده برای قاصدکی که میگفتند خبر های خوب می اورد . دلم برای حس و حال ناب کودکی و ارزوهای بی ریایش تنگ شده...
نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |